سه‌شنبه ۶ آذر ۱۴۰۳ |۲۴ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 26, 2024

حوزه نیوز: برنامه‏هاى صدا و سيما، در عمل، به اشرافيت‏گرايى و تحقير ارزش‏هايى؛ چون زهد، قناعت، تلاش و... دامن زده است. غالب برنامه‏ها، با نشان دادن خانواده‏هايى مرفه و تجملاتى، جامعه را چنان نشان مى‏دهد، كه گويى اصلاً چيزى به نام خانواده معمولى و متوسط يا ضعيف وجود ندارد...

روستائيانى كه بيش از 30 درصد جمعيت كشور را تشكيل مى‏دهند، چقدر از برنامه‏هاى فعلى صدا و سيما سهم دارند؟...

قطعاً بايد يكى از عوامل افزايش طلاق و بالا رفتن سن ازدواج در جامعه را برنامه‏هاى صدا و سيما، فيلم‏هاى سينمایی و سريال‏هايى دانست، كه خواسته يا ناخواسته، كانون خانواده را متزلزل كرده است...

آنچه می‌خوانید مقاله‌ای از آقای یاسر عسگری که در هفته‌نامه پگاه حوزه از نشریات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم به رشته تحریر درآمده است.

قبل از بررسى انتقادى عملكرد صدا و سيما، لازم است مسائلى را به عنوان مقدمه بيان كنم؛ چرا كه اين مقدمات، كمك زيادى در جهت تحليل و نقد عملكرد صدا و سيما داشته و منظر و مبناى ما را در اين نوشتار انتقادى مشخص مى‏كند. البته نقدهاى موجود هم چند قسم است، كه متأسفانه بعضى از آنها نقدهاى صرفاً سياسى و جناحى است و برخى كاملاً سطحى و روبنايى است، كه در اين زمينه، مى‏توان نقدهاى روبنايى بسيارى مطرح كرد: از جمله اين كه، چرا حجاب مجريان يا بازيگران صدا و سيما خوب نيست؟ چرا فلان مجرى تپق زد؟ چرا وسط فلان برنامه زنده، اخلالى پيش آمد؟ و ده‏ها مورد ديگر. ولى در مواردى، ممكن است از بررسى عملكرد صدا و سيما به اين نتيجه برسيم كه صدا و سيما درصدد ترويج خانواده‏گريزى يا اشرافيت بوده و اين ضدارزش‏ها و ناهنجارى‏ها را تبليغ مى‏كند. ما اين دسته را نقدهاى زيربنايى و مبنايى قلمداد مى‏كنيم و لذا ما در اينجا، به برخى از مهم‏ترين انتقادهاى بنيادى و زيربنايى بر عملكرد صدا و سيما مى‏پردازيم.

 مقدمه دوم، اين است كه نگاه آرمانى ما به صدا و سيما چگونه است؟ رسانه ملى ايده‏آل در نظر ما چگونه بايد باشد؟ صدا و سيماى جمهورى اسلامى با صدا و سيماى ديگر كشورهاى اسلامى؛ مانند عربستان، مصر، تاجيكستان و کشورهای غير اسلامى؛ مانند آمريكا، انگليس يا هند چه تفاوت‏هايى بايد داشته باشد؟ بنابراين ما تا آرمان‏هاى خودمان را از صدا و سيما بيان نكنيم، نمى‏توانيم عملكرد صدا و سيماى را به درستى نقد و بررسى كنيم، يا اين‏كه انتقادات ما با مخالفت‏هاى ديگران مواجه مى‏شود. امام خمينى(ره) در جمله‏اى كوتاه و ارزشمند، رسالت صدا و سيما را بدين صورت بيان كرده و مى‏فرمايد: "صدا و سيما بايد دانشگاهى عمومى براى هدايت و تربيت مردم باشد".

 مقام معظم رهبرى نيز در توضيح دانشگاه بودن صدا و سيما گفته‏اند: "صدا و سيما، مدرسه‏اى عمومى براى همه قشرها در سراسر كشور است. برداشت ما از صدا و سيما اين است كه آن را دانشگاهى براى تدريس اصول

اسلامى‏انقلابى بدانيم. امام كه فرمودند «دانشگاه»، در دانشگاه چيزى تدريس مى‏شود؛ در اين دانشگاه چه چيزى مى‏خواهد تدريس شود؟ آنچه در اين دانشگاه تدريس مى‏شود، عبارت [است] از پيام‏ها، پايه‏ها، مفاهيم و درس‏هاى اسلام ناب و اسلام انقلابى و اسلام واقعى. اين، آن چيزى است كه در صدا و سيما ايده‏آل است".

 همين جملات، رسالت اصلى صدا و سيما را مشخص مى‏كند و آرمان ما را نشان مى‏دهد. پس انتقادهايى كه بر عملكرد صدا و سيما مى‏كنيم، از اين مبناست و با مبانى نقد رسانه‏هاى ديگر فرق دارد. از طرفى ديگر، سازمان صدا و سيما از نهادهايى است كه زير نظر مقام معظم رهبرى اداره مى‏شود، لذا به دليل همين جايگاه حساس و تأثيرات فراوانى كه بر فرهنگ، اجتماع و حتى سياست جامعه ما دارد، انتظارات از آن نيز خيلى زياد است. پس بدين دلايل، عملكرد اين سازمان، براى بسيارى از دلسوزان، كه پتانسيل و ظرفيت‏هاى اين نهاد را براى ترويج و تعميق فرهنگ، انديشه و گفتمان انقلاب اسلامى مى‏دانند، بسيار مورد انتقاد است. از سويى ديگر، عملكرد صدا و سيما در اين دوره اخير نشان داده كه برنامه‏هاى اين سازمان، بيش از اين كه براى مردم و درصدد تحقق آرمان‏هاى اسلامى و امام(ره) باشد، براى مسئولين و قشر خاص و طبقه محدودى از جامعه است.

 انتقاداتى بر رويكردهاى صدا و سيما

 انتقادهاى وارد بر صدا و سيما، با توجه به رويكردهايى است كه در برنامه‏هاى اين سازمان ديده شده و ما نيز صدا و سيما را ابزار تعليم و تربيت و تعالى جامعه مى‏دانيم، نه يك رسانه‏ صرفاً براى سرگرمى عمومى. البته اين انتقادات، همه آن انتقادات وارده بر عملكرد اين سازمان نيست و نگارنده اين نوشتار نيز به صورت گذرا، به برخى از مهم‏ترين انتقادات وارده بر عملكرد اين رسانه مى‏پردازد. 

 1. غفلت از مفهوم عدالت

 متأسفانه عدالت به مفهوم جامعه، به صورت كامل و اسلامى در سازمان صدا و سيما مورد اهتمام نيست و به همين خاطر و به دلايلى، چون حساسيت، سياه‏نمايى و يأس مردم! توجه، اهتمام و اراده‏اى به برخورد با مفاسد اقتصادى ديده نمى‏شود و اصلاً برنامه و سياستى براى تحقق اين اصل مغفول انقلاب ندارد.

 2. انفعال فكرى و عملى متوليان فرهنگى در برابر جريان روشن‏فكرى و غرب

 انفعال و بى‏مايگى در برابر دو جريان روشن‏فكرى وارداتى و غرب و به عبارتى ديگر، احساس درماندگى در برابر جريان روشن‏فكرى و غرب و مرعوب مشهورات و رسانه‏هاى آنها بودن، از جمله بزرگ‏ترين مشكل متوليان و مجريان صدا و سيما است. يكى از منتقدين فرهنگى معتقد است: "كسانى كه مرعوب مشهورات هستند، اصلاً نبايد هدايت رسانه‏ها را به دست بگيرند، آن هم رسانه جمهورى اسلامى و انقلاب اسلامى كه قرار است اساس آن شكستن رعب و خروج از انفعال و تحقق "نه شرقى، نه غربى" باشد. نه شرقى، نه غربى؛ يعنى انفعال نه! يعنى مرعوب نبايد شد. دچار مشهورات نبايد شد". البته ريشه اين انفعال از عدم خودباورى، مبهوت تكنولوژى غرب بودن، بى‏اعتقادى به جنگ حق و باطل، جنگ اسلام ناب و اسلام آمريكايى، جنگ فقر و غنا، تقليل دادن ديندارى و انقلابى‏گرى به مقولاتى صرفاً فردى يا مناسبتى و... برمى‏گردد. لذا منتقدين اين سازمان معتقدند كه اين انفعال عملى و نظرى: "صدا و سيما را خود به خود تبديل به رسانه‏اى با گرايش سرمايه‏دارى غرب‏زده و تريبون محافظه‏كاران منفعل كرده است. تقليد از شبكه‏هاى بيگانه، فانتزى‏تر شدن ادبيات رسانه‏اى و حجم عظيم سريال‏ها و تبليغات سرگرم كننده به نفع مصرف‏گرايى و تفاخر و تكاثر، نتيجه چنين فضايى است".

 3. ناموفق در نمايش فرصت‏ها و قابليت‏هاى كشور

 يكى از كاركردهاى رسانه براى هر كشورى، نمايش فرصت‏ها و قابليت‏هاى كشور است. به بيان منتقدى: "رسانه بايد دو كار بكند: يكى اين‏كه داشته‏هاى ملت را عرضه نمايد و ديگر اين‏كه، نداشته‏هاى جامعه را مطالبه كند، نه اينكه رسانه صرفاً نداشته‏ها را به رخ بكشد. اعتراضى كه ما الآن به‏خصوص به عنوان رسانه ملى داريم اين است كه چرا داشته‏هاى ملت را رو نمى‏كند؟".

 4. ترويج اشرافيت/ اشرافى‏گرى و تحقير مستضعفان

 نگارنده معتقد است برنامه‏هاى صدا و سيما، در عمل، به اشرافيت‏گرايى و تحقير ارزش‏هايى؛ چون زهد، قناعت، تلاش و... دامن زده است. غالب برنامه‏ها، با نشان دادن خانواده‏هايى مرفه و تجملاتى، جامعه را چنان نشان مى‏دهد، كه گويى اصلاً چيزى به نام خانواده معمولى و متوسط يا ضعيف وجود ندارد، خانه‏هايى با مبل، حيات وسيع، اتاق شخصى فرزندان، ماشين، و... غالب فيلم‏ها و سريال‏هاى تلويزيونى با پرداختن به مسائلى كه برخى از آنها اصلاً ارزش و اهميت طرح عمومى در فضاى كشور را ندارد، جامعه را از مسائل اصلى و مورد نياز غافل كرده و به موضوعاتى پرداخته، كه ارزشى نداشته است. يكى از انتقادات رهبر معظم انقلاب از صدا و سيما همين بى توجهى به عدالت‏خواهى و تشويق تجمل‏گرايى است. ايشان خطاب به مسئولان اين سازمان فرمودند: "تجمل‏گرايى را تخريب كنيد". يكى از منتقدين معتقدند: »رهبر معظم انقلاب نگفتند كه تجمل‏گرايى نكنيد، گفتند تخريب كنيد؛ يعنى صدا و سيما بايد تجمل‏گرايى را تخريب كند. چه كسى مى‏تواند تجمل‏گرايى را تخريب كند؟ كسى كه تجمل‏گرايى را ترويج نكند و آن را مستحق تخريب بداند، ولى اين صدا و سيمايى كه ما مى‏بينيم، نه تنها تخريب نمى‏كند، نه تنها موضعش در برابر تجمل‏گرايى، بى‏طرف هم نيست، بلكه انواع و اقسام تجمل‏گرايى را ترويج مى‏كند«.

 5. تحقير روستاييان، ترويج شهرنشينى و به ويژه تهران‏محورى

 متأسفانه، در بيشتر برنامه‏هاى صدا و سيما، نگاه و رويكرد اين برنامه‏ها، نگاه تحقير مستضعفين و حذف روستائيان است: روستائيانى كه بيش از 30 درصد جمعيت كشور را تشكيل مى‏دهند، چقدر از برنامه‏هاى فعلى صدا و سيما سهم دارند؟ لذا نگاه غالب - عليرغم خواست قلبى مسئولان اين نهاد - نگاه حذف مستضعفين، تحقير روستا و روستائيان و بى‏اعتنايى به ظرفيت‏هاى عظيم رسانه‏اى آنهاست كه البته اين امر ناشى از بى‏توجهى و غفلت، و از سويى، گرايش به مشهورات و غربزدگى در نزد مسئولان و برنامه‏سازان بارها مشاهده شده كه اگر برنامه‏هاى تلويزيون، به روستا و روستايى هم بپردازند، غالباً همراه با تحقير، توهين و صرفاً سرگرمى براى شهرى‏ها هستند. لذا جا دارد كه اساتيد مردم‏شناسى، جامعه‏شناسى و حتى روان‏شناسى در اين زمينه، تحقيقاتى انجام دهند كه رسانه‏ها، به ويژه تلويزيون، چه تصاويرى از روستا و روستايى نشان مى‏دهد و چه تبعات منفى‏اى بر فرهنگ و هويت روستايى وارد كرده است. 

 6. خانواده‏گريزى و اصالت تجرد

 متأسفانه صدا و سيما بدون اين كه بخواهد يا سياست‏اش باشد با برنامه‏هايش و نشان دادن مشكلات زندگى متأهلى‏و الگو ساختن از زنان و دخترانى كه به صورت مجرد و بدون نياز به شوهر و خانواده، به موفقيت مى‏رسند، به مسئله خانواده‏گريزى و تجردگرايى دامن زده است، كه قطعاً بايد يكى از عوامل افزايش طلاق و بالا رفتن سن ازدواج در جامعه را برنامه‏هاى صدا و سيما، فيلم‏هاى سينمایی و سريال‏هايى دانست، كه خواسته يا ناخواسته، كانون خانواده را متزلزل كرده است.

 7. اصالت سرگرمى يا سرگرمى‏محورى

 متأسفانه در سال‏هاى اخير توجه به انواع سرگرمى‏ها و بازى‏هاى بى‏هدف و كم ارزش در برنامه‏هاى صدا و سيما بسيار رايج شده است و بزرگ‏ترين هدف آنها سرگرم كردن مخاطبان و نيز پر كردن ساعات پخش برنامه - حتى به هر قيمتى - شده است. متأسفانه عليرغم پرهيز از اين مسأله در دهه اول انقلاب اسلامى، اين بار گرفتار افراط شديم و برنامه‏ها به شدت سرگرمى محور هستند.

 8. تبليغ‏زدگى

 متأسفانه صدا و سيماى كشورمان نتوانسته است به يك صدا و سيماى الگو در زمينه پخش آگهى‏هاى تبليغاتى‏دست يابد. يكى از منتقدين مى‏گويد: "هيچ توجيهى وجود ندارد كه رسانه ملى با داشتن بودجه‏هاى مصوب، به بهانه گرفتن هزينه تبليغات به دامن مصرف‏زدگى، غرب‏زدگى و ايجاد بازار مصرف براى كالاهاى خارجى آن هم در شرايطى كه بعضى از كشورهاى توليدكننده در سال جارى در تحريم اقتصادى كشور شريك شده‏اند بغلتد". متأسفانه صدا و سيما، بدون توجه به ترويج محصولات وطنى، به تبعات پخش محصولات غربى در زندگى و فرهنگ و روحيات مردم و به ويژه شركت‏هاى توليدى داخلى اعتنايى نمى‏كند. 

 9. كمبود ابتكار و خلاقيت در توليد اخبار

 متأسفانه پخش اخبار مورد نظر رسانه‏هاى غرب و نيز استفاده از دسترنج ديگران و ضعف واحد مركزى خبر اين سازمان در بازتاب اخبار همه جانبه و جامع، يكى از انتقادات جدى به اين سازمان است. بدين معنا كه، واحد مركزى خبر عليرغم داشتن نمايندگى‏هاى متعدد در كشورهاى مهم جهان زحمت زيادى براى توليد خبر به خرج نمى‏دهد و بسيارى از اخبار و حوادث را منعكس نمى‏كند؛ اخبارى كه براى كشور ما يا جهان اسلام و حتى جبهه جهانى مقاومت در مقابل نظام سلطه، بسيار پر اهميت است. متأسفانه عليرغم بسترهاى فراهم شده در سراسر كشور و داشتن نمايندگى‏هاى رسمى، اين بخش از سازمان، از كادر خبرگيرى فعالى برخوردار نيست و غالب خبرنگاران ما در خارج از كشور، نيز به صورت كارمند در ساختمان‏هاى ادارى مستقر مى‏شوند، مگر تعداد كمى كه وجدان كارى دارند يا اين كه خودشان اهل ابتكار و خلاقيت هستند.

 با توجه به مطالب فوق بايد گفت، كه متأسفانه شبكه‏هاى ماهواره‏اى متعدد، تلويزيون ما را بسيار تنبل كرده است و ما از اين نكته غافل شديم، كه شبكه‏هاى ماهواره‏اى، غالباً اخبارى را پوشش مى‏دهند كه در راستاى سياست‏هاى خاص كشورهاى خودشان يا تقويت نظام سلطه و تضعيف روحيه كشورهاى جبهه جهانى مقاومت، باشد. لذا اگر جمهورى اسلامى ايران بخواهد به عنوان يك كشور مستقل، سياست‏هاى مستقل خودش را در راستاى اهداف، آرمان‏ها و منافع ملى‏اش داشته باشد، ناچار است به صورت ميدانى و دقيق، كشورها و مناطق جهان را خوب رصد كند، نه اين كه به اخبار رسانه‏هاى غربى بسنده نمايد. متأسفانه همين ضعف رسانه ملى در نمايش واقعيت‏ها و فرصت‏هاى مناطقى، چون آفريقا، آمريكاى‏لاتين، آسياى مركزى و... باعث شده است كه غالب مسئولان، يا تجار يا اساتيد ما شناخت صحيح و جامعى‏از اين مناطق نداشته باشند و اين مناطق هم‏چنان مورد بى توجهى و بى اعتنايى ما باشد.

 براى مثال، عليرغم كوتاهى‏ها وكاهلى‏هاى ما در حضور مستمر و در صحنه اين انقلاب‏ها و بيدارى سياسى مردم جهان عرب، امكان تهيه مستندهاى خوبى در اين زمينه را از دست داديم و نتوانستيم از اين انقلاب‏ها در راستاى ترويج گفتمان استقلال‏طلبى، آزادى‏خواهى، بيدارى جهان اسلام و سياست ضدآمريكايى خود به كار برده و خشم مردم را به سمت نظام سلطه سوق دهيم. البته هنوز هم دير نشده است و ما مى‏توانيم با اعزام ده‏ها و صدها گروه مستندساز به اين كشورها، حقايق انقلاب‏ها و خيزش‏هاى مردمى آنها را ثبت و ضبط كنيم.

 10. اصالت يافتن برنامه‏هاى مستقيم و فى‏البداهه‏گويى و فقدان تأمل و تفكر در برنامه‏ها

 اگر چه پخش برنامه‏هاى مستقيم در برخى زمينه‏ها و زمان‏ها، از جمله نقاط قوت اين رسانه محسوب مى‏شود، ولى‏متأسفانه اين برنامه‏ها آن قدر گسترش و اصالت يافتند، كه ممكن است در يك زمان واحد، سه شبكه تلويزيونى از اين شيوه استفاده كنند. متأسفانه افزايش چنين برنامه‏هايى كه فقط متكى به خوش‏زبانى يا فن جذب مخاطب مجرى يا كارشناس برنامه است، تأمل، تفكر و دقت نظر را به مرور از اين برنامه‏ها مى‏گيرد و افزايش چنين برنامه‏هايى، در بلند مدت، مخاطبانى سطحى را بار خواهد آورد.

 11. برنامه‏هاى سياسى سيما در قبض و بسط سياست

 برنامه‏هاى سياسى صدا و سيما نشان داده است كه اين برنامه‏ها به تناسب ايام، قبض و بسط عجيبى مى‏يابند؛ زيرا گاهى آن چنان باز و فعال و گاه چنان بسته و محدود و منفعل عمل مى‏كنند، كه هر تماشاگر اهل فكر را به تعجب وا مى‏دارد. براى نمونه، در دهه‏هاى اول فتنه‏هاى پس از انتخابات 1388، حتى فحش‏هاى مردم عليه كانديداهاى مغلوب را پخش كرد و به التهاب در جامعه افزود، ولى پس از مدتى، به عكس آن حالت تبديل شد و به جاى ذكر متهمان اصلى، به عباراتى چون م.ك يا م.م يا م.خ بسنده نمود. در آن ايام، شخصيت‏هايى به رسانه دعوت شدند كه تا پيش از اين فرصت حضور نمى‏يافتند، ولى پس از آرامش نسبى فضا، قضيه منتفى شد. از سويى در همان برنامه‏ها، برخى شخصيت‏هايى به آنجا دعوت مى‏شدند كه خود به فضاى ناآرام جامعه دامن مى‏زدند، اما در اين بين برخى شخصيت‏هاى معقول و منطقى، كه مى‏توانستند فضاى جامعه را آرام كنند، فرصت حضور نيافتند، كه سخن در اين باره، بسيار است. لذا افراط و تفريط در برنامه‏هاى سياسى و... بسيار ديده مى‏شود.

 12. تناسب نداشتن برنامه‏ها و تضاد محتوايى در يك روز

 تناسب نداشتن برنامه‏ها و تضاد محتوايى در برنامه‏ها، از جمله انتقادات وارد بر رسانه‏هاى ملى است. ضريب يافتن بى جهت ورزش، به ويژه فوتبال يكى از انتقادات جدى به صدا و سيماست. در مورد وجوه ديگر عدم تناسب برنامه‏ها بايد گفت كه در يك روز بارها شده است كه تلويزيون برنامه‏اى خوب، عدالت‏خواهانه، معنويت‏گرا و در يك كلام، تأثيرگذار ساخته، ولى بلافاصله پس از آن و يا در وسط همان برنامه، تبليغات يا برنامه‏هايى پخش كرده، كه باعث خنثى شدن تأثيرات برنامه قبلى شده است. گاهى پيش آمده كه فيلم‏ها، سريال‏ها و غالب برنامه‏هاى‏يك مقطع زمانى؛ مانند ماه رمضان يا مناسبت ديگرى، شاد، كمدى و لودگى و در سالى ديگر، همگى پر از صحنه‏هاى خشونت، غم و ترس و.. است. لذا هيچ وقت آن تعادل لازم و منطقى را در برنامه‏ها نداشتيم.

 13. برنامه‏هاى ضعيف از عوامل سوق يافتن مردم به رسانه‏هاى غربى

 متأسفانه برنامه‏هاى ضعيف، غيرواقعى، كم ارزش و بى‏محتوا و نيز عدم توجه به نيازهاى واقعى مخاطبان و هم‏چنين تغيير ذائقه فرهنگى مردم در دوران‏هاى سازندگى، اصلاحات و... باعث شده است كه مردم كشورمان به سوى رسانه‏هاى خارجى و شبكه‏هاى ماهواره‏اى سوق داده شوند، لذا تجربه نشان داده است كه گاهى اوقات، صدا و سيما توانسته است با ساخت و پخش برنامه‏هاى جذاب و مورد نياز و هم‏چنين پخش اخبار واقعى، توجه مخاطبان را به اين رسانه‏هاى ماهواره‏اى بكاهد.

 14. بى‏توجهى به كتاب و ترويج فرهنگ مطالعه

 متأسفانه تا سال‏هاى گذشته، فعاليت‏هاى چشم‏گيرى در حوزه معرفى و تبليغ كتاب خوب و ترويج فرهنگ مطالعه و كتابخوانى صورت نگرفت، ولى خوشبختانه در دو سه سال اخير، حركت قابل تقديرى در اين زمينه صورت گرفته، كه اميدواريم حركت آن مستمر و همه جانبه شود و به شبكه‏هاى خاص؛ مانند شبكه چهار (شبكه فرهنگ) يا زمان‏هاى كم مخاطب يا پرت تلويزيونى محدود نشود. متأسفانه در دهه‏هاى گذشته، نويسندگان و هنرمندان آثار ارزشمند و محتوايى، جايگاهى در راديو و تلويزيون نداشتند، كه اين مشكل به گونه‏اى ديگر نيز ادامه دارد و تلويزيون ميزبان عده خاصى از منتقدان ادبى و هنرى يا نظريه‏پردازان شده و بقيه منتقدان و اساتيد، اين فرصت رسانه‏اى را پيدا نمى‏كنند. گرچه بايد گفت، كه صدا و سيما، هنوز هم آن حمايت لازم و مورد انتظار را از جبهه فرهنگ و فكر انقلاب اسلامى نكرده و فرصت براى اصحاب اين جبهه نيز موقتى و گذراست!!

 15. فقدان تشكيل جبهه رسانه‏اى عليه نظام سلطه و عدم همكارى صنفى با رسانه‏هاى خارجى هم‏سو

 يكى از فرصت‏هاى تلويزيون و نيز تأثيرگذارى بر مخاطبان منطقه‏اى و اسلامى، توليد فيلم‏ها و سريال‏هاى مشترك است. اگرچه براى تشكيل جبهه رسانه‏اى عليه نظام سلطه، تدابيرى انديشيده شده و اتحاديه رسانه‏هاى كشورهاى اسلامى تشكيل شده است، ولى تاكنون اين اتحاديه نيز اقدام عملى قابل ذكرى نداشته و تنها به برگزارى همايش‏هاى سالانه بسنده كرده است. برخى برنامه‏هاى تلويزيونى، كه در داخل ايران تهيه مى‏شوند، به دليل جذابيت‏هاى محتوايى يا تاريخى و توجه به خانواده و تحولات اجتماعى، از مزيت‏هاى نسبى در بازارهاى تلويزيونى كشورهاى منطقه برخوردارند، اما امرى كه تاكنون كمتر به آن توجه شده، ساخت فيلم‏هاى مشترك در راستاى‏اهداف و سياست‏هاى اين سازمان و كشورمان است. متأسفانه غالب تفاهم نامه‏هاى همكارى در اين زمينه، بر روى صفحه كاغذ باقى مانده و اجرايى نشده است. از سويى ديگر، يكى از راه‏هاى ورود به بازارهاى تلويزيونى‏ديگر كشورها، توليد برنامه‏هاى مشترك است و اين سياست جزو سياست‏هاى مصوب صدا و سيماست!

 16. بى‏توجهى به مسائل بنيادى و شناخت غير جامع پديده‏ها

 بى‏توجهى به مسائل و مشكلات بنيادى و شناخت غير جامع پديده‏ها در غالب برنامه‏هاى تلويزيونى ديده مى‏شود، كه اين امر حتى در برنامه‏هاى ورزشى هم ديده نمى‏شود. متأسفانه در كشورمان، نگاه جامعه‏شناختى، سياسى، مردم‏شناختى و روان‏شناسى به ورزش در مجموعه برنامه‏هاى ورزشى تلويزيون ديده نمى‏شود و تنها برنامه‏هاى نادرى به اين مسأله پرداخته‏اند.

 17. ناديده گرفتن شعور مخاطبان/ مسابقات تبليغات محور و بى‏محتوا

 مسابقات تلويزيونى، از جمله برنامه‏هاى پر بيننده در ميان توده مردم است و اين امر باعث مى‏شود، كه شركت‏ها و بنيادهاى تبليغاتى به اين مسئله توجه زيادى نشان بدهند. البته صرف مسابقه بودن باعث شده است كه سئوالات ضعيف، بى‏محتوا و غيرضرورى در آن مطرح شود و شعور مخاطبان را ناديده بگيرد.

 انتقاداتى از جنس ديگر

 1. عدم نظارت بر برنامه‏هاى صدا و سيما

 عدم نظارت و عدم شفافيت، جزو مسائل طبيعى هر اداره و سازمانى در كشور ما شده و همين امر باعث گرديده تا امكان رانت‏خوارى‏ها، فسادهاى اقتصادى، كم كارى، فقدان وجدان كارى و... در ادارات نيز افزايش يابد. گذشته از عدم نظارت بر امور مالى، فقدان نظارت محتوايى جدى و غير فرمايشى هم بر برنامه‏هاى اين سازمان حكم فرماست. نهادهاى متولى نظارت بر صدا و سيما به ويژه شوراى نظارت بر سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى ايران، كه بر اساس اصل 175 قانون اساسى جمهورى اسلامى تشكيل شده‏است بسيار ضعيف و تشريفاتى عمل مى‏كنند.

 2. بى توجهى به شايسته‏سالارى در انتصابات درون سازمانى

 نكته انتقادى به عملكرد اين سازمان، بى توجهى به شايسته‏سالارى در انتصابات درون سازمانى است. ديگر اين كه، در انتخاب مديران ممكن است تخصص‏هاى رسانه‏اى، فرهنگى و هنرى نيز به كار گرفته نشود و اين افراد، به علت فقدان تخصص و ... ظرفيت‏ها و فرصت‏هاى فرهنگى كشور را غالباً با نگاه تهديدات فرهنگى نگاه كرده و همه اين گونه فرصت‏ها را تهديد به حساب آورند، كه در آن صورت فرصت‏سوزى‏هاى زيادى رخ خواهد داد.

 3. عزل و نصب‏هاى مكرر

 سرعت و تعداد نصب و انتصابات به ويژه در خصوص مديران شبكه‏هاى راديو و تلويزيونى و ديگر مديران ميانى در اين سازمان بسيار بالاست و همين امر نشان مى‏دهد كه به خاطر همين امر نمى‏توان برنامه‏هاى بلندمدت و تأثيرگذارى براى اين سازمان در نظر گرفت.

 4. عدم پويايى مراكز وابسته به سازمان صدا و سيما

 الآن صدا و سيما داراى مراكز متعدد مطالعاتى و تحقيقاتى؛ مانند مركز پژوهش‏هاى اسلامى، دانشكده صدا و سيما، اداره آموزش و پژوهش سيما، مركز تحقيقات صدا و سيما، باشگاه خبرنگاران جوان و... است كه غالب آنها فعاليت قابل اعتنا و چشم‏گيرى ندارند. غير از مركز پژوهش‏هاى اسلامى، كه طى چند سال گذشته، كتاب‏هاى فراوانى را توليد و فقط منتشر كرده و مشخص نيست كه تا چه حد كاربردى بوده و چقدر برنامه‏سازان از آنها استفاده كرده‏اند، غالب تحقيقات و سياست‏هاى آنها در لابه‏لاى قفسه‏هاى كتابخانه‏ها مانده و اجرايى نشده است. انتشارات سروش وابسته به اين سازمان هم غير از تعداد خاصى كتاب، در عرصه توليد كتاب و حتى توزيع آنها نيز حرفى براى گفتن ندارد.

 روزنامه "جام جم" - به عنوان پر تيراژترين روزنامه كشور - در فضاى كشور، روزنامه‏اى خنثى و تبليغات محور محسوب مى‏شود، كه گويا منعكس كننده اخبار فيلم‏ها و سريال‏هاى تلويزيونى يا روزنامه آگهى‏هاى تبليغاتى است. متأسفانه اتكاى خاص به بحث تبليغات و درآمد بالاى آگهى‏هاى بازرگانى باعث شد تا صدا و سيما و ديگر نهادهاى وابسته، هيچ‏گونه تلاش ديگرى براى خودكفايى مالى برندارند.

 طبق مثل معروفى كه "شكم سيرى باعث تنبلى مى‏شود" آگهى‏هاى تبليغاتى و تهيه بودجه از اين طريق، باعث شده تا خيلى از پتانسيل‏ها و ظرفيت‏هاى اين سازمان، بلااستفاده باقى بماند و مسئولان براى خرج پول بيت‏المال در ساختن فيلم‏ها و سريال‏هاى بى‏محتوا يا لهو، احساس شرمندگى و سرافكندگى نداشته باشند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha